فرايند معاينه اجساد در پزشکي قانوني به چه صورتی است؟
تغييراتي كه در زمان مرگ يا چند دقيقه بعد از مرگ رخ مي دهند اهميت كاربردي فراواني دارند ، چرا كه براي مشخص كردن اينکه مرگ رخ داده يا خير و نقض اینکه مرگ ظاهری رخ داده استفاده می گردد. آخرين حركتي كه انسان انجام مي دهد ، آخرين بازدم وي است . اغلب هنگام فرارسيدن مرگ تنفس به صورت بريده بريده در آمده و سپس وقفه بين مراحل تنفس بتدريج بيشتر مي شود.
در اين موارد پزشك بايد توجه داشته باشد كه در اعلام مرگ شتاب نکند چراكه يك مرحله آپنه مي تواند با وقفه تنفسي اشتباه شود . دوره هاي آپنه بندرت بيش از 30 ثانيه بطول مي انجامد. اگر بيمار براي 10 دقيقه تحت نظر باشد، هيچ گونه اشتباهي رخ نخواهد داد . ضربان قلب الزاماً در هنگامي كه تنفس قطع مي شود ، متوقف نخواهد شد. با وجود اين هنگامي كه آخرين لحظات حيات فرا مي رسد ، آنقدر عملکرد قلب كاهش مي يابد كه گردش خون ناكافي شده و نبض محو و مغز هيپوكسيك مي شود . در هر صورت تا زماني كه با بررسي هاي معمول روشن شود كه قلب از جريان ايستاده است كسي نمي تواند اظهار كند كه مرگ رخ داده است ( بجز موارد مرگ مغزي ) . در مواقع دارآويختگي نيز ممکن است.
ضربان قلب براي 15 دقيقه يا بيشتر بعد از آويخته شدن ادامه يابد.
متوقف شدن جریان خون در بدن و تخلیه مويرگ ها و وريدهاي كوچك موجب می شود رنگ پريدگي پوست اتفاق بیفتد. اين مسأله گرچه در موقع مرگ كاملاً قابل توجه است، ولي معمولاً قابل اعتماد نبوده كه البته يك علامت دائمي هم نيست .
گاهي وقوع مرگ با آنچنان اسپاسمي در حالت نزع همراه است كه رنگ صورت ، آبي مايل به سياه شده و بعد از مرگ نيز تغيير رنگ فوق حفظ مي شود . تغيير رنگ تحت اثر منواكسيد كربن باعث مي شود تا چهره بيشتر شبيه به افراد زنده به نظر برسد . رنگ صورتي نيز هنگامي كه فرد در معرض هواي سرد قرار بگيرد به وجود مي آيد . وقتي مرگ رخ مي دهد عضلات شل شده و تونيسيته معمول و طبيعي خود را از دست مي دهند .
بعد از آن چانه شکل افتاده به خود میگیرد و قفسه سينه روي هم خوابيده و اندام های فرد شل مي شوند . شل شدن عضلات صورت ، سبب شل و صاف شدن چين هاي پوستي شده و گاهي سبب مي شود كه فرد جوان تر به نظر برسد. شل شدن در عضلات صاف بدن نيز رخ داده و در نتيجه ، عنبيه اندازه متوسطي پيدا مي كند و اسفنکترها شل مي شوند. زخم هايي كه بعد از زائل شدن تون عضلاني به جسد وارد مي شوند به اندازه زخم ها زمان حيات دهان باز نمي كنند. اين تغييرات عضلاني تحت شلي اوليه ناميده شده و با صحيح كه بعد از زائل شدن جمود نقشي رخ مي دهد متفاوت است مسطح شدت سطح تماس و رنگ پريدگي از دست دادن توان عضلاني باعث صاف شدن نواحي تحت فشار بدن مي شود.
با برعکس کردن جسدي كه به حالت پشت قرار دارد عضلات باسن و ساق صاف مي مانند. هنگامي كه هيپوستاز بوجود مي آيد نواحي مسطح فوق به خاطر رنگ پريدگي به راحتي از مناطق اطراف كه داراي هيپوستاز هستند ، قابل افتراق مي باشند . رنگ پريدگي ناشي از تماس در داخل بدن نيز رخ مي دهند .
مثلاً وقتي كه جسد به پشت قرار گرفته و حنجره به طرف ستون فقرات نزول كرده و مري را تحت فشار قرار مي دهد ، نوار هاي عرضي رنگ پريده در مخاط مري و درموازات غضروف كريکوئيد ايجاد مي شوند .
هنگام مرگ چشم ها خيره به نظر مي رسند . اندازه مردمك متوسط بوده و رفلکسهاي مردمك به نور و قرنيه از بين رفته اند. معاينه شبکيه با افتالموسکوپ نشان مي دهد كه در 85 درصد موارد خون وريدهاي شبکيه حالت نقطه نقطه پيدا مي كند و اين پديده از 15 ثانيه بعد از مرگ باليني رخ مي دهد . در 15 درصد بقيه موارد ، رنگ پريدگي و سفيد شدن تمام عروق مشاهده مي شود . خشکي قرنيه مي تواند در عرض 10دقيقه سبب كدورت آن شود ، بخصوص اگر پلك ها باز بوده و هواي محيط خشك باشد .
كدر شدن قرنيه بعد از مرگ مي تواند باعث مشکلاتي در معاينه چشم شود . اين لايه كدر را مي توان با چکاندن قطره اي آب به روي چشم براي حدود يك دقيقه برداشت . پس از گذشت ساعاتي از مرگ، تغييرات واضح جسد رخ مي دهد. با شکل گرفتن اين تغييرات تشخيص قطعي فوت براحتي امکان پذير خواهد بود.
تغييرات ديررس حالت پيشرونده دارند و با بررسي آنها مي توان مدت زمان گذشته از فوت را برآورد نمود. تغييرات شيميايي بعد از مرگ در بدن نيز بايد از تغييرات پاتولوژيك خلال حيات كه مي توانند در مرگ مؤثر باشند، افتراق داده شوند. مثلاً افزايش گذراي قند خون را بايد از هيپرگليسمي كه در كتواسيدوز ديابتي رخ داده و در مرگ مؤثر بوده افتراق داد.
معاينه فرد در محل
بعضی مواقع پیش می آید مقام قضايي پزشك را به منظور معاينه در محل حادثه فرا مي خواند و يا اينکه بستگان متوفي براي انجام تشريفات اداري و قانوني از پزشك براي صدور گواهي فوت دعوت بعمل مي آورند
در معاينه ظاهري جسد در محل به چه نکاتي بايد توجه شود:
در مرحله اول بايد به اين نکته توجه نمود كه آيا مرگ حقيقي است يا ظاهري؟
مثال هاي متعددي وجود دارد كه فرد دچار مرگ ظاهري شده و قابليت بازگشت به حيات را دارد از جمله اين موارد مرگ ظاهري در مسموميت با داروي فنوباربيتال ، برق گرفتگي و غرق شدگي است و پزشك بايد در اينگونه موارد با تشخيص صحيح و به موقع ، جان شخص را نجات دهد .
هنگامی که پزشک مرگ ظاهری را تشخیص داد وظیفه اصلی رو شروع هرچه سریع تر احیا و نجات بیمار است نه اینکه منتظر مراحل اداری و قانونی صحنه جرم باشد و باید تمام تلاش خود را برای حفظ جان بیمار نماید.
در حالتی كه پزشك در بالين جسد با معاينات خود به تشخيص مرگ حقيقي رسيد و مسجل شد بازگشت به حيات براي فرد غير ممکن است ، لازم است در خصوص طبيعي بودن يا مشکوک بودن فوت وي بررسي هاي لازم را انجام دهد.
وکیل پزشکی قانونی
معاينه اجساد و اظهارنظر در خصوص چگونگي فوت، تعيين علت تامه مرگ از مراحل مهم فرآيند دادرسي كيفري در پرونده هاي جنايي مي باشد كه شروع اين بررسي هاي از مرحله صحنه جرم صورت مي پذيرد.
اولويت قانون آيين دادرسي دادگاه هاي عمومي و انقلاب در امور كيفري با شرايط مذكور در آن معاينه اجساد توسط پزشکان قانوني است از دلايل مهم اين اولويت تخصصي بودن امر معاينه جسد براي تشخيص مرگ مشکوک يا جنايت مي باشد.
البته اگرچه گواهي پزشکي قانوني در خصوص علت تامه مرگ و يا نوع جراحت هاي موجود در جسد براي اثبات اتهام انتسابي به مظنون و يا متهم كافي نيست ليکن به دليل تخصصي و علمي بودن اظهار نظر پزشکان، قاضي براي رد آنها نيازمند دلايل متقن علمي ديگري است و اين امر امکان پذير نيست مگر با استفاده از نظريات گروه ديگري از متخصصين، پس در هر حال قاضي در معاينه اجساد و علت هاي تعيين شده به نظريات متخصصيني با شرايط مندرج در قانون استناد خواهد نمود اگرچه جواز حضور آنان در صحنه به دستور خود قاضي بوده باشد بنابراين پزشکان قانوني نقش مستقيم و اساسي در معاينات اجساد دارند و به همين جهت اصلاح و شفاف سازي قانون آيين دادرسي دادگاه هاي عمومي و انقلاب در امور كيفري در اين خصوص با توجه به پيشنهادات مطرح شده و نيز تأمين كادر پزشکي قانوني متخصص در رشته هاي مختلف منطبق با نيازهاي روز جامعه ضروري به نظر مي رسد.